با اهالی كتاب و كلمه | سلفی با خرابكار
نویسنده : طاهره مشایخ
كتاب سلفی با خرابكار نوشته‌ی طاهره مشایخ درباره‌ی نوجوان كنجكاوی است كه در میان عكس‌های انقلابی با تصویر یكی از اقوام خود روبرو می‌شود، آن هم به عنوان یك ساواكی شكنجه‌گر! این اثر رتبه‌ی سوم بخش رمان كودك و نوجوان جشنواره‌ی شعر و داستان انقلاب را در سال 1399 به دست آورد.
درباره‌ی كتاب سلفی با خرابكار:
طاهره مشایخ در این رمان جذاب داستان پسری به نام یونس را روایت می‌كند كه در نمایشگاه عكس‌های دوران انقلاب مرد ساواكی‌ای را می‌بیند كه بسیار شبیه به یكی از اقوام مادری‌اش است. این شباهت به حدی زیاد است كه یونس نمی‌تواند در برابر كنجكاوی خود مقاومت كند و تمام سعی خود را می‌كند تا به راز این فرد پی ببرد؛ رازی كه به سادگی كشف نمی‌شود!
شما درباره‌ی داستان سلفی با خرابكار چه فكری می‌كنید؟ اگر این اتفاق برای شما رخ می‌داد آیا ماجرا را پیگیری نمی‌كردید؟ به نظرتان یونس می‌تواند دلیل این شباهت را پیدا كند؟
رمان به یادماندنی سلفی با خرابكار داستان هیجان‌انگیزی دارد و شما را تا پایان با خود همراه می‌كند. فراموش نكنید كه افراد كنجكاو از این كتاب لذت بیشتری خواهند برد.
كتاب سلفی با خرابكار مناسب چه كسانی است؟
این داستان مناسب نوجوان‌هایی است كه به آثار انقلابی، رازآلود و هیجان‌انگیز علاقه دارند.
در بخشی از كتاب سلفی با خرابكار می‌خوانیم:
صبح به‌زور بیدار می‌شوم. دستم خواب رفته. نگو روی لبۀ كتاب مانده و قرمز شده است. شب افكار جورواجور پشت‌سرهم توی ذهنم رژه می‌رفتند و تمامی نداشتند. مامان‌خان آلبوم را كجا گذاشته؟ آشپزخانه و زیر تخت و كابینت‌ها را گشته بودم، نبود.
مامان‌تاجی كِی از ماسال برمی‌گردد؟ ای‌كاش زودتر بیاید. ای‌كاش می‌شد بهش زنگ بزنم. حالا از مامان‌تاجی چه بپرسم؟ امكان نداشت حرفی نزند. كشته‌مردۀ خاطره تعریف كردن است. همیشه از پدر و مادر و خانواده‌اش می‌گوید. از غذاها، روضه‌های هفتگی كه قدیم‌ها داشته‌اند.
تمام مردهای فامیل را در ذهنم ردیف كرده بودم. من فامیل مامان‌خان را زیاد ندیده بودم. همه تهران هستند. خود مامان‌تاجی هم تهرانی است. هرچه بیشتر فكر می‌كردم، گیج‌تر می‌شدم. مردی كه در عكس نمایشگاه دیدم، خیلی شبیه عكسی است كه مامان‌تاجی قاب كرده روی طاقچه گذاشته. زیر عكس با ماژیك سیاه نوشته شده:
«شهیدِ راه حق.»
شاید برادر این عكس ساواكی بوده؟ یا شاید پدرش؟ اما بابا گفت شوهرخالۀ مامان هم انقلابی بوده. نمی‌شود هم انقلابی بود و هم ساواكی؟